تاثير خانواده‌ها بر روابط همسران
ارسال شده توسط modir در 1393/03/29 19:26:56
تاثير خانواده‌ها بر روابط همسران

یکي از عوامل موثر بر رابطه همسران، رابطه آنها با خانواده‌هاي طرف مقابل است. مشکلات در اين رابطه ممکن است به اختلاف ميان زن و شوهر بينجامد و در ايران با توجه به روابط خانوادگي نزديک‌تر، اين تاثيرات شديدتر است.
از شايع‌ترين الگوهاي رابطه با خانواده‌هاي همسران که ممکن است به اختلاف بينجامد، مي‌توان به اين موارد اشاره کرد:

1.ديدارهاي مکرر و بدون برنامه با خانواده‌هاي طرفين: يکي از آفت‌هاي زندگي خانوادگي در ايران، ديدار‌هاي مکرر، غيرضروري و بدون برنامه زوج‌ها و خانواده‌هايشان است که گاه در طول هفته بارها تكرار مي‌‌شود. متاسفانه مشاهده مي‌شود زوج جوان هر روز از ساعت مشخصي تا پايان شب به خانه پدري خانم يا آقا مي‌روند. اين روش زندگي، ممکن است بيانگر وجود اختلاف و مشکلات بين زوج و نشان‌دهنده اين باشد كه زوج جوان بدون حضور اطرافيان، قادر به تحمل زندگي دونفره نيستند. وقتي زندگي زناشويي افراد بدون دغدغه و مشکلات عاطفي باشد، زن و مرد براي رسيدن به خانه و در کنار هم بودن لحظه‌شماري مي‌کنند.

2.زياد ماندن يکي از اعضاي خانواده طرفين به‌عنوان مهمان در منزل زوج: اينكه مادر يا پدر يکي از زوج‌ها به‌دليل کهولت سن و تنهايي مدت‌ها در خانه فرزندش زندگي كند، خيلي اتفاق مي‌افتد و متداول است ولي گاهي والدين به‌دليل محبت زياد يا هر مساله ديگر، به‌مدت طولاني و بدون دليل در خانه فرزندشان مي‌مانند حتي گاهي ممکن است برادر و خواهر يكي از طرفين که سرباز يا دانشجو هستند، در خانه آنها سکونت کنند ولي اين مساله آسيب خيلي زيادي به زندگي خصوصي زناشويي مي‌زند و باعث بروز اختلاف مي‌‌‌شود.

3.مکالمه تلفني مکرر يا طولاني‌مدت در طول روز با خانواده‌ها: تماس تلفني با اعضاي خانواده، راهي است براي برون‌رفت زن و شوهر از تنهايي، زيرا موضوع صحبت نمي‌تواند چيزي جز بازگوکردن مسايل روزمره باشد و همين باعث مي‌شود پاي ديگران به حريم خصوصي زندگي باز ‌‌شود و همسر فرد فکر ‌کند در تصميم‌گير‌ها ردپايي از افکار خانواده همسرش وجود دارد و احساس ناامني زماني در او ايجاد مي‌‌شود که متوجه ‌‌شود گاهي در اين گفت‌وگوها رازهاي خصوصي زندگي‌تان فاش مي‌‌شود و همين مساله باعث خواهد شد ترجيح دهد به ناچار مطالبي را در خانه بازگو نکند که باعث دوري زوج از هم خواهد شد.

4.دخالت خانواده‌ها در امور اقتصادي زوج: اين دخالت‌ها باعث شکست احتمالي زوج‌ها مي‌شود، حتي اگر با نيت خيرخواهانه باشد. ادامه اين دخالت‌ها در امور اقتصادي، ممکن است باعث برهم خوردن زندگي زوج و حتي طلاق هم شود.

5.تحميل‌کردن راه و رسم زندگي به زوج جوان: در بعضي از مناطق ايران که زندگي سنتي حکم‌فرماست، وقتي دختر جواني به همسري پسري درمي‌آيد، خانواده‌ها با بهانه بي‌تجربگي آنها، وادارشان مي‌كنند در كنار خودشان زندگي کنند تا راه و رسم زندگي کردن را به آنها بياموزند! اما سوال اينجاست اگر دختر و پسر راه و رسم زندگي را نمي‌دانند، چرا اجازه نمي‌دهند اين آموزش‌ها را مادر به دختر بدهد و بعد ازدواج كند؟ چرا بايد دختري را در سنين پايين به‌عنوان عروس انتخاب کنند که چيزي از زندگي نمي‌داند؟ دليل آن شايد اين باشد که مي‌خواهند عروس نوجوان را با ارزش‌هاي خانوادگي خود بزرگ کنند و عادت بدهند. متاسفانه اين روش به‌طور مطلق و قطعي، روشي شکست‌خورده است. نتيجه اين هم‌زيستي در سال‌هاي اول زندگي، چيزي جز نفرت و کينه طولاني‌مدت بين عروس و مادرشوهر نخواهد بود. در دنياي امروز، دختران نوجوان بيش از پيش از طريق تلويزيون و رسانه‌هاي ديگر
راه و رسم زندگي مستقل را آموخته‌اند. گاهي والدين، بدون اينکه بخواهند زندگي فرزندشان را به هم بريزند، روش‌ها و راهکارهايي به او پيشنهاد مي‌کنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است كمتر منطقي باشد. هركس بايد بداند بهترين مشاور در هر زندگي زناشويي، همسر است.

6.وجود افراد خودشيفته در خانواده‌هاي زوجين: اگر در خانواده زوج، شخصي وجود داشته باشد که فقط به خواسته‌ها و ايده‌هاي خود بينديشد و طرفين را وادار به اجراي خواسته‌هايش کند، بدون اينکه کوچک‌ترين توجهي به احساسات، عواطف و علايق آنها كند، زندگي را به بيراهه خواهد کشاند. افراد خودشيفته و خودمحور، دوست دارند تفکرات خود را به همه القا كنند، حتي اگر آن تفکرات با زندگي آنها سازگار نباشد.

7.وجود افرادي در خانواده زوج که به الکل يا موادمخدر اعتياد داشته باشند: علاوه بر تاثيرات ناخوشايند اين مساله در كودكان بايد اشاره کرد که بيماران معتاد، قسمت زيادي از انرژي خانواده‌ها را به سمت خود معطوف مي‌کنند و باعث ايجاد تعارض و اختلاف مي‌شوند. آنها فضاي خانه را به سمت بي‌انگيزگي و بي‌مسووليتي مي‌برند.


چگونه از اين آثار زيانبار جلوگيري کنيم؟

توجه به اين نكته‌ها به شما کمک مي‌کند از آثار زيانبار دخالت بي‌جاي خانواده‌ها در رابطه‌تان با همسرتان جلوگيري کنيد:

1) در مورد اختلافاتتان با خانواده‌هايتان صحبت نكنيد: اولين و مهم‌ترين مساله‌اي که بايد بدانيد اين است که هرگز نبايد مسايل و اختلاف‌هاي خود را بدون اطلاع همسرتان با خانواده‌هاي خود در ميان بگذاريد زيرا بعد از مدتي شما با همسرتان آشتي مي‌کنيد اما خانواده‌ها همچنان تصور مي‌کنند زندگي شما پر از بدبختي و مشکلات است و ممكن است دچار ناراحتي و حتي كدورت شوند. آنها وقتي که فکر مي‌کنند زندگي شما با مشکل روبرو است، براساس اطلاعات ناقصي که دارند، شروع به دادن راهکارها و راه‌حل‌هاي اشتباه مي‌کنند. مساله ديگر اين است كه وقتي والدين از زندگي شما باخبر مي‌شوند، ناخودآگاه رفتارشان با همسرتان تغيير مي‌کند و حتي زماني که شما با او آشتي كرده‌ايد، اين تغيير رفتار ادامه دارد.

2) هرگز وفاداري خود را بين خانواده و همسرتان تقسيم نکنيد: همسران بايد ياد بگيرند که بعد از ازدواج شخص مقابلشان مهم‌ترين فرد در زندگي‌شان است و اگر قرار باشد بعد از ازدواج همچنان والدين بانفوذترين فرد زندگي باشند، چه اصراري به ازدواج است؟

باور غلطي وجود دارد که بر اساس آن پدر و مادرها فکر مي‌کنند اگر فرزندشان همسر خوبي باشد، فرزند خوبي برايشان نيست. زوج‌ها هم به غلط تصور مي‌کنند که اگر همسرشان فرزند خوبي براي والدين است، پس همسر خوبي براي آنها نخواهد بود. برقرارکردن تعادل در چنين شرايطي خيلي سخت است. اگر بتوانيم به همسر و پدر و مادرمان بقبولانيم كه هريک جايگاه خاص خودشان را دارند، يک نوع هنرمندي است. اما به عنوان يک قانون روان‌شناختي، بايد بپذيريم در تقسيم وفاداري، سهم بسيار عمده از آن همسر است، نه از آن پدر و مادر. اگر به هر دليلي قادر به عمل با اين الگو نيستيد، حتما قبل از ازدواج آن را با طرف مقابلتان در ميان بگذاريد و به او اجازه انتخاب دهيد. نکته مهم ديگر اين است كه زن و شوهر بايد تحت هر شرايطي بدانند بايد از يکديگر در مقابل پدر و مادرهايشان و حتي فرزندانشان حمايت کنند.

3) مرزهاي خانواده را مشخص کنيد: بدون کوچک‌ترين رودربايستي و تعارفي، با همسر خود در مورد الگوي رابطه با خانواده‌هاي طرفين از نظر ميزان و نحوه رفت‌وآمد، نحوه ارتباط اقتصادي، برنامه زمانبندي ارتباط‌ها و... مذاکره کنيد.

زن و شوهر بايد درباره ميزان کمک‌هاي احتمالي مالي به خانواده پدري‌شان به همديگر اطلاع بدهند و در مورد آن با هم مذاکره کنند. در بسياري از موارد زن يا مرد از الگوي رفت‌وآمد يا الگوي مالي همسرش ناراضي است و وقتي آن را با همسرش در ميان مي‌گذارد، با واکنش تند و غيرمنطقي او مواجه مي‌شود و پس از آن ترجيح مي‌دهد سکوت کند و خشمش را در درون خود نگه دارد. هيچ خشمي براي به هم ريختن عاطفه‌ها در خانواده‌ها به اندازه اين خشم‌هاي فروخورده قدرتمند نيست. يکي از مهم‌ترين علل رابطه‌هاي خارج زناشويي که رفته‌رفته در جامعه ايران در حال تبديل به معضلي چشمگير مي‌شود، همين خشم‌هاي سرکوب شده است.

زن و مرد بايد درباره هر مشکل و تصميم مهمي قبل از اينکه آن را با ديگران در ميان بگذارند، با همسرشان مشورت کنند. بايد دانست كه تا چه اندازه به مشاوره افراد ديگري غير از همسر نياز است و با چه کساني مي‌توان مشورت كرد و چه نوع صحبت‌هايي را مي‌توان با آنها در ميان گذاشت؟ يکي از مهم‌ترين عوامل اختلاف همسران اين است که فرد ابتدا تصميم‌ها را به صورت فردي يا با مشورت خانواده پدري‌ يا دوستانش مي‌گيرد و آخرين کسي که از اين تصميم باخبر مي‌شود، همسر اوست. اين پديده باعث مي‌شود که همسر فرد احساس کند جايگاه واقعي در زندگي همسرش ندارد، اين احساس در درازمدت منجر به سست شدن روابط عاطفي مي‌شود.

اگر كسي درباره مسايل شما اظهارنظر و دخالتي كرد، از محبت و توجه او با احترام زياد تشکر کنيد اما در نهايت بگوييد که تصميم نهايي را با مشورت همسرتان خواهيد گرفت.