ازدواج خطرناک است اگر ...
ارسال شده توسط modir در 1392/06/24 15:16:18
ازدواج خطرناک است اگر
ازدواج بهعنوان سنتی پسندیده در تمامی جوامع در طول تاریخ از جایگاه خاصی برخوردار بوده است..
شروع زندگی مشترک روزنهای بر ارضای نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی میباشد. با این حال، بنا به دلایل متعدد امروزه بسیاری از ازدواجها به طلاق منجر میشوند.
انگیزههای افراد برای تشکیل زندگی مشترک، متعدد است. بعضی از این انگیزهها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای زندگی زناشویی محکوم به شکست میشود. در این مطلب سعی ما بر این است تا به انگیزههایی که احتمالاً به شکست در زندگی مشترک (یعنی طلاق) منجر میشود، نظری بیافکنیم.
۱. ازدواج به منزلة پاسخی به سنتهای خانواده:
ازدواج در بسیاری از خانوادهها بهعنوان یک سنت محسوب میشود. بهویژه، زمان ازدواج فرزندان در تعدادی از خانوادهها از قواعد خاصی تبعیت میکند. مثلاً بعضی از والدین اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین پایین اقدام به تشکیل زندگی مشترک کنند. با توجه به مشکلات متعددی که در مسیر یک زندگی مشترک وجود دارد، تبعیت از این باورها مخاطراتی را برای فرزندان امروزی به دنبال خواهد داشت.
۲. ازدواج به منظور فرار از تنهایی:
انسان موجودی اجتماعی است و در وجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایستهای دارد. به همین خاطر، بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد، تنها زندگی میکنند و یا در عین حال که با خانوادة خود زندگی میکنند، احساس تنهایی مینمایند. گاهی برای کنار آمدن با این خلاء احساسی، به فکر تشکیل زندگی مشترک میافتند. به طور قطع ازدواج راهی بهسوی تعامل، تبادل احساسات، همدلی و همدردی محسوب میشود و این فرآیند به ایجاد رضایت در انسانها از زیستن باهم میافزاید. اگر احساس تنهایی، ناشی از ضعف مهارتهای اجتماعی فرد در تعامل با دیگران باشد و یا دلایل شخصیتی و ابتلاء فرد به اختلالات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد، در چنین شرایطی ازدواج راهحلّ مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.
۳. ازدواج بهمنظور جبران کمبودهای شخصی:
گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی میکنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمیکند، برای جبران این خلاء، اقدام به ازدواج میکنند. مثلاً دختری که در یک خانوادة فقیر زندگی میکند، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را به راحتی قبول کند.
۴. ازدواج صرفاً به خاطر ارضای نیاز جنسی:
ازدواج در جامعه، شیوة پسندیدهای در جهت ارضای نیازهای جن س ی است. با این حال، ارضای این نیاز در جامعه، منوط به ازدواج نمیباشد. متأسفانه در جامعة ما ازدواج برای جوانان به دلیل مشکلات عدیده، بسیار دشوار شده است. همچنین، عدموجود شرایط خاص برای حلّ نیازهای غریزی افراد از طریق شرعی و قانونی، تبعات خاص یا زمینة پژمردگی احساسات غریزی را بهوجود آورده و یا این نیاز را به سمت و سویی غیر از جهت اصلی آن منحرف ساخته است. این بنبست مضاعف، موجب میشود که تعدادی از جوانها به دلیل فشار نیاز ج ن س ی، تن به مسئلة ازدواج بدهند و این وضع در کوتاهمدت به دلیل مهیّا نبودن سایر عوامل به جدایی زوجین منتهی میگردد.
۵. ازدواج بهمنظور داشتن فرزند:
در بعضی اوقات، ازدواج بهعنوان راهی برای والد شدن محسوب میشود. برخی به خاطر نیاز غریزی به داشتن فرزند و ارضای این نیاز به ازدواج گرایش پیدا میکنند. چنین انگیزهای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد.
۶. پذیرش انتظارات اجتماعی:
امروزه در رسانههای گروهی جامعة ما، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، تلاش برای ورود جوانها به زندگی مشترک دیده میشود؛ برای مثال، ترویج ازدواجهای دانشجویی. چنین روندی بدون در نظر گرفتن ملاحظات متعدد، گاهی به گرایش جوانها به ازدواج و درنهایت به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم برای ادامة زندگی مشترک، به جدایی زوجین منتهی میشود.
۷. رفع مشکل بیکاری:
در جامعة ما بنا به دلایل متعدد، از جمله شرایط استخدام در برخی از مشاغل، متأهل بودن متقاضی است. لذا گاهی این شرایط موجب شکلگیری ازدواج در بین جوانها میشود که در بعضیاوقات به دلیل تداوم بیکاری و عدم کسب شرایط مناسب، موجب جدایی زوجین میگردد.
۸. ازدواج بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر:
گاهی انگیزة اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روانشناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه وی وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر میشود. مثلاً خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی برای ادامة زندگی مشترک در خارج با وی ازدواج کند ولی بعد از ورود به کشور خارجی، در مدت کوتاهی از شریک زندگیاش جدا شود.
۹. ازدواج به خاطر بالارفتن سن:
امروزه، بنا به دلایل متعدد، سنّ ازدواج در بین جوانها بالا رفته و این مشکل بهویژه برای دختران جامعه به خاطر مسائل فرهنگی استرسهای متعددی را به دنبال داشته است. لذا گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن والدین، کاهش شور زندگی و ... صورت میگیرد. در چنین فضایی امکان سازگاری با مشکلات زندگی، ضعیف بوده و درنهایت ضریب ریسک این ازدواجها بالا میباشد.
۱۰. ازدواج به خاطر نجات یک انسان:
گاهی انگیزة فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دلایل دیگر است. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را میپذیرد. چنین انگیزههایی بعد از مدتی کوتاه رو به خاموشی میرود و درنهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه میسازد.
۱۱. ازدواج به خاطر رفع بحران:
گاهی ازدواج به دلیل آسیبدیدگی ج ن س ی ناخواسته (اذالة بکارت دختر در تماس ج نس ی با دوست پسر خود) اتفاق میافتد. به این معنی که طرفین برای حمل این مشکل به ازدواج تن میدهند. چنین شرایطی بدون آمادگی لازم برای ورود به این فضا، مخاطراتی را به دنبال دارد که درنهایت حداقل آن احساس "به تله افتادن" و "حسّ اجبار به ازدواج با یکدیگر" است. چنین شرایطی خطرپذیری فزایندهای برای ادامة زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد.
۱۲. ازدواج به خاطر فرار از مشکلات خانوادگی:
گاهی انگیزة افراد برای ازدواج، به دلیل دوری آنها از محیط استرسزای خانواده از جمله درگیری والدین، اعتیاد والدین، سوءرفتار جسمی و جنسی، بیتوجهی، طرد و خشونت و موارد دیگر است. در چنین شرایطی افراد آمادگی روانشناختی لازم برای ارزیابی متقابل را نداشته و درنهایت احتمال آسیبزا بودن این رابطه بالا میباشد.
۱۳. ازدواج به خاطر عشق:
گاهی دو نفر، چنان علاقهای به یکدیگر پیدا میکنند که گمان میبرند به راستی عاشق هم هستند. وقتی هیجان، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود پیش نمیرود، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمة یک رابطة محکم است احتیاج به زمان دارد. یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجانآور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری بهبار میآورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه میشود، به همین دلیل ازدواجهایی که در کوتاهمدت اتفاق میافتند، مخاطراتی را به دنبال خواهند داشت.
۱۴. ازدواج به خاطر فرار از یکنواختی زندگی:
گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک میشوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادیهای فردی و یا احساس در دام افتادن میکنند. ازدواجهایی که در آن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک، بدون توجه به سایر مؤلفهها وجود دارد، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت.
۱۵. ازدواج به دلیل برداشت غلط از مفاهیم:
افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاشسازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بیتوجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد. مثلاً مردی به نامزدش میگوید که اعتیاد دارد؛ اما زن میگوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او میشوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.
۱۶. ازدواج به مفهوم پذیرش جبر:
تعدادی از جوانان، خصوصاً آنهایی که نگرشهای سنتی دارند، گاهی ازدواج با فرد مقابل برایشان موضوعی از پیش تعیینشده محسوب میشود. در جامعة ما، گاه این فرآیند با عنوان «قسمت» شناخته میشود، لذا این تصور وجود دارد که خواستگار فرد در واقع شخصی است که انگار مقدر شده است با او زندگی کند. چنین طرز تفکری جزء آسیبهای پیش از ازدواج محسوب میشود.
۱۷. دوران کوتاه نامزدی:
دوران نامزدی، حداقل شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم میآورد. تعدادی از افراد در این دوران متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل میشوند یا در این دوران متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر میشوند. اما بهرغم وقوف به این مسائل، بنا به دلایل فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بیآبرویی و از دست دادن حیثیت خود قلمداد میکنند، تن به ازدواج میدهند؛ چنین تجاربی در زندگی مشترک، بسیار بحرانزا بوده و احتمال جدایی زوجین قابل پیشبینی است.
۱۸. در کل احتمال آسیبزا بودن ازدواج افراد با شرایط زیر قابل پیشبینی است:
ازدواج دو فرد با فرهنگهای کاملاً متفاوت.
ازدواج در سنین پایین زیر ۲۰ سال.
تفاوت سنی زیاد بین زوجین؛ مثلاً ۱۵ تا ۲۰ سال.
بالاتر بودن سنّ دختر از پسر (زن از مرد).
ازدواج یک مرد ازدواج نکرده با زنی بیوه یا مطلقه.
ازدواج دختر با مردی که از ازدواج پیشین خود فرزندی دارد.
ازدواج دو فرد مطلقه که دارای فرزندان بزرگسال میباشند.
ازدواج افرادی که فاصلة طبقاتی اقتصادی - اجتماعی بسیار زیادی با هم دارند.
ازدواج دختری با تحصیلات دانشگاهی با پسری که به لحاظ تحصیلاتی خیلی پایینتر از او است.
ازدواج با فرد معتاد به مواد مخدر.
ازدواج با شخصی که قبلاً ازدواجهای متعددی داشته است.
ازدواج با فردی که خانوادهاش شدیداً مخالف این وصلت هستند.
ازدواج بدون داشتن اطلاعات کافی از موقعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی شخص مقابل.
ازدواج با فردی که ثبات شغلی نداشته و به دلیل مسائل شخصیتی خاص، قادر به سازگاری در محیط کار نیست.
ازدواج با دختر یا پسری که هنوز دانشجو است و از ثبات اقتصادی، شغلی و فکری لازم برخوردار نمیباشد.
۱۹. ازدواج به خاطر جذابیت ظاهری:
اهمیت جذابیت جسمانی بهعنوان یک عامل مهم در دوستیها و مناسبات اجتماعی، غیرقابل انکار است. بهنظر میرسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیدهتر و ویژگیهای شخصیتی بهتری هم داشته باشند. به خاطر چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم میشوند. زمانی که اهمیت این عامل در معیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ میشود، ضریب خطرپذیری چنین ازدواجهایی نیز طبیعتاً بالا خواهد رفت.
در پایان باید به نکتهای اشاره کنیم که مسائل مطرح شدة فوق بهصورت مطلق تأثیرگذار نبوده و موارد استثناء هم وجود دارد.
امیدواریم با توجه به مطالب ذکر شده، بتوانید برای زندگی آیندة خویش، انتخابی صحیح داشته باشید و در راهنمایی دیگران تأثیرگذار باشید.